تا سرحد مرگ

ساخت وبلاگ
تا سر حد مرگ بیزارم

از همه و همه جا.حتی دلم آیینه نمی خواهد.

خسته ام از آن جور خستگی های دائم.

جهنمی که وعده داده شد تمامی ندارد.

ناکرده گناه عذاب میکشم هرروز و هر دقیقه

برای آنچه هستم و نمی خواهم باشم.و نمی خواهم کسی بداند.

گرچه حالا دیگر دانستن دیگران مهم نیست.

حالت تهوع دارم.انگار میخواهم بمیرم.

به مرگ جذب میشوم.

وقتی کسی میمیرد انگار راه دلخواه مرا میرود.

چرا من نمیمیرم.نه خودکشی نمیکنم.

هنوز به اندازه ته سوزن امیدوارم.

امیدوارم زود تر مکافات من تمام شود.

تنهایی...
ما را در سایت تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1maziar20115 بازدید : 80 تاريخ : شنبه 6 بهمن 1397 ساعت: 17:00