دیشب که همه خواب بودند

ساخت وبلاگ
وقتی که شانه هایم

در زیر بار حادثه میخواست بشکند

یک لحظه

از خیال پریشان من گذشت:

((و بر شانه های تو...))

بر شانه های تو

می شد اگر سری بگذارم.

وین بغض درد را

از تنگنای سینه برآرم

به های های

آن جان پناه مهر

شاید که می توانست

از بار این مصیبت سنگین

آسوده ام کند.

نوشته شده توسط امیر در ساعت 8:26 | لینک  | 
تنهایی...
ما را در سایت تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1maziar20115 بازدید : 74 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 13:02