در زیر بار حادثه میخواست بشکند
یک لحظه
از خیال پریشان من گذشت:
((و بر شانه های تو...))
بر شانه های تو
می شد اگر سری بگذارم.
وین بغض درد را
از تنگنای سینه برآرم
به های های
آن جان پناه مهر
شاید که می توانست
از بار این مصیبت سنگین
آسوده ام کند.
برچسب : نویسنده : 1maziar20115 بازدید : 74