برگ ها می ریزند

ساخت وبلاگ
و اینک دوباره هوای سرد بر صورتم میوزد

این که من هستم و تو نیستی و من خود خودم هستم

اینکه ای کاش بودی و ای کاش هایم زیاد شده اند ؛ چه اهمیتی دارد؟

من با یاد چای دبش و گرم شدنمان زیر کرسی خانه تنهایی هایم دلخوشم

و تو که نیستی.و تو که حتی یادت هم کم رنگ تر از سابق شده تا فراموشت کنم

تا روزی برسد که روزگار من را نیز فراموش کند.تا در قاب ته اتاقم در عکسی قدیمی

هر دو برای همیشه فراموش شویم و از این فراموشی دلشاد باشیم.   پاییزت مبارک

 

تنهایی...
ما را در سایت تنهایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1maziar20115 بازدید : 80 تاريخ : يکشنبه 23 دی 1397 ساعت: 0:07